«حوالی اتوبان» در عین واقعگرایی، سیاهنما نیست
خبرگزاری فارس: یک منتقد با بیان این که «حوالی اتوبان» بیشتر به دل واقعیتها میرود و کمتر سعی میکند فقط به سیاهنمایی ظاهری بپردازد، گفت: «حوالی اتوبان» فرصتی برای دیدار مجدد با «گلچهره سجادیه» است.
«محمد محمدیان» عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس در مورد فیلم سینمایی «حوالی اتوبان» ساخته سیاوش اسعدی، اظهار داشت: «سیاوش اسعـدی» تجربه ساخت نخستین اثرش را با ساخت فیلم سینمایی «حوالی اتوبان» را با موفقیت پشت سر گذاشتـه است.
وی در ادامه تاکید کرد: فیلم سینمایی «حوالی اتوبان» راوی زندگی سه شخصیـت است. «حوالی اتوبان» در بررسی این سه زندگی بیشتر به دل واقعیتها میرود و کمتر سعی میکند فقط به سیاهنمایی ظاهری بپردازد.
این منتقد در ادامه به فارس، گفت: البته هرقـدر فیلمساز در کندوکاو بیشتر در شخصیت زن آسیبدیده و علت این آسیب، دورمانده، واکنشهای زن و شوهـر از حضور آن زن بر زندگیشان را به خوبـی تصویر کرده است. زن جوان در بازگشت به خانه مادری در پایان فیلم باز هم خود را تنها میبیند؛ همان تنهایی که علت فرارش از خانه بوده است.
«محمد محمدیان» در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: چهره «نـورا هاشمی» در این فیلم نیز یادآور پدرش «مهـدی هاشمـی» است و هم تماشاگر گاهی در نمای دور احساس میکند که با مادرش «گلاب آدینه» جـوان طرف است. او فرزند این زوج هنرمنـد است. فیلم سینمایی «حوالی اتوبان » فرصتی برای دیدار مجدد با «گلچهره سجادیه» پس از چند سال است که بازی خوبی انجام داده است و «شهاب حسینی» که تردیدهایش را مسلط به تصویر درآورده است.
"حوالی اتوبان" درام زنانه شهری/ اولین تجربه کارگردانی
فیلم سینمایی "حوالی اتوبان" به کارگردانی سیاوش اسعدی یک درام زنانه شهری است که با نگاهی به مختصات جامعه امروز ساخته شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، فیلم سینمایی "حوالی اتوبان" بر اساس فیلمنامهای از سعید نعمتالله ساخته شده، نعمتالله به شهادت فیلمنامههایی که نوشته علاقمند به درامهای اجتماعی است. فیلم درباره سرنوشت زنانی است که درگیر مناسبات اشتباه خانوادگی و اجتماعی هستند و تنهایی فرجام همیشه آنان است.
بازی نورا هاشمی قابل قبول است هرچند که گلچهره سجاده انتخاب مناسبی برای پردیس نیست، شهاب حسینی درک درستی از نقش دارد و سکانس درگیری او و سیما (نورا هاشمی) در آسانسور قابل توجه است.
"حوالی اتوبان" اولین تجربه کارگردانی فیلمساز جوانی است که در فضاسازی و انتخاب قاب بندیها موفق است و این نشان می دهد میتوان برای آینده به او امیدوار بود.
فیلم "حوالی اتوبان" اگر در شرایط مناسب روی پرده میرفت، میتوانست مخاطبان بیشتری داشته باشد. یک درام شهری که زنان نقشی مهم در آن دارند و سیمایی باورپذیر از رنج ها و اندوههای این گروه دارد.
خانه یعنی آرامش، امنیت
نگاهی به فیلم "حوالی اتوبان"
سحر عصر آزاد
"حوالی اتوبان" نخستین فیلم بلند سینمایی سیاوش اسعدی بازخوانی یک مثلث عشقی در روایتی غیر کلاسیک است. روایت زنی که با حذف دو ضلع دیگر مثلث محوریت پیدا میکند.
فیلمنامه نوشته سعید نعمتالله است که مجموعههای پرمخاطبی چون "رستگاران"، "زیر هشت"، "جراحت" و فیلم سینمایی "طاووسهای بیپر" را در کارنامه دارد. از ویژگیهای مهم این نویسنده تمرکز بر وجوه اجتماعی شخصیتها و دیالوگهای نغزگون است که البته بر سر رویکرد او به این وجه اختلاف نظر وجود دارد.
کنار هم قرار گرفتن اسعدی که فیلمسازی جوان و خوشقریحه در سینماست و نعمتالله که صاحبتجربه در تلویزیون و تازهوارد در سینماست، شرایطی فراهم کرده تا ویژگیهای بالقوه هر یک به فعلیت مناسبی برسد و "حوالی اتوبان" فیلمی خوشساخت با حال و هوا و رویکردی نسبتاً تازه بنماید.
فیلم داستان زوجی به ظاهر خوشبخت به نام سیما و پاشا است که با ورود یکی از دوستان قدیمی سیما، رابطهشان دچار چالش میشود. زنی به نام پردیس که گذشته پنهان سیما را به یادش میآورد و بدون آنکه بخواهد او را تهدید کند ناخواسته مسبب شروع یک بازی خطرناک میشود.
در واقع تم گذشته پنهان که به گونهای در شخصیتپردازی هر سه کاراکتر وارد شده با شدت و ضعف زندگی زمان حال پاشا و پردیس و بیش از همه سیما را تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر این میتوان دوری از خانواده به عنوان کانون آرامش و امنیت را آسیبپذیری مشترک این سه کاراکتر در نظر گرفت که هر یک به نوعی دچارش هستند و باز هم سیما از این وجه محوریت پیدا میکند.
از همین روست که با توجه به اینکه قصه به گونهای کلاسیک با دور هم جمع شدن اضلاع این مثلث کلیشهای آغاز میشود، اما در ادامه به تدریج دو شخصیت دیگر یعنی پاشا و پردیس را حذف میکند، بدون آنکه تا پایان به آنها رجعتی داشته باشد. البته تأثیر حضور هر یک در زندگی و شرایط جدیدی که سیما دچارش شده، به گونهای نامحسوس حس میشود.
به این ترتیب طراحیها به گونهای انجام شده تا سیما به عنوان شخصیت محوری و کاراکتری که مولفههای مشترک دو کاراکتر دیگر را به شکلی پررنگتر داراست، وارد آزمون بزرگ زندگی خود شود.
او که یک روز برای فرار از فقر و نکبت از خانه، پدر معتاد، مادر بیمار و خواهرش فرار کرده تا بتواند خود را بالا بکشد و زندگی جدیدی را تجربه کند، هرچند به شکلی رویایی توانسته از جایگاه یک دختر فراری و زن خیابانی به همسری جوانی از طبقه مرفه برسد، اما در مواجهه با گذشتهاش از سوی همین شوهر و طبقه پس زده میشود تا بفهمد تنها جایگاهش در کانون خانواده و در کنار همان مادر بیمار و خواهر پیژامهپوش است.
از این وجه میتوان فیلم را واجد یک حرف محوری دانست که با بردن به زیرلایههای درام عمق پیدا کرده، اما همچنان انسان بحرانزده امروز را به بازگشت به اصل و ریشههای خود فرا میخواند.
از وجه شخصیتپردازی هرچند کاراکتر سیما محوریت دارد و اوج و فرود رفتار و کنش و واکنشهایش تابع منحنی خاص است، شخصیت پردیس هم به گونهای پرداخت شده که به خوبی میتواند از قالب کلیشهای زن خیابانی فاصله گرفته و نقاط تأثیرگذاری در ذهن مخاطب باقی بگذارد.
زنی که از نگاه شدن به جنسیتش خسته شده و میخواهد جنس جدیدی از رابطه با مردان را تجربه کند. زنی که حرفهایی برای گفتن دارد که هیچکس شنونده آن نبوده، زنی که آرامش را در کانون یک خانواده جستجو میکند درحالیکه خودش خانواده و دخترش را ترک کرده و فقط گاهگاهی وجه مادرانه خود را از کیسه مارگیریاش بیرون میآورد تا یادش بیاید از چه چیز محروم است. این تاوانی است که پردیس بابت ترک خانه و خانواده داده که بخشی از آن میتواند اجتنابناپذیر باشد.